خدا در همین نزدیکیست

خدا در همین نزدیکیست

هنوز به دیدار خدا می روند ... خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !!
خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست !
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ،خدا در دستان مردی است که نابینایی رااز خیابان رد می کتد ،
 خدا در اتومبیل پسری است که
 مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد ،
 خدا در جمله ی " عجب شانسی آوردم"است !!
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو!!
خدا کنار کودکی است که می خواهداز فروشگاه شکلات بدزد !!
خدا کنارساعت کوک شده ی توست، که می گذارد 5 دقیقه بیشتر بخوابی!!
از انسانهای این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند و یک عکس با روبان مشکی ، از تولدت تا آن روبان مشکی ، چقدر خدا را دیدی ؟!

خدا را 7 بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی ؟
 خدا همین جاست ، نه فقط در عربستان!
خدا زبان مادری تو را می فهمد ، نه فقط عربی را ! ... خدایا دوستت دارم ...

محتاج دعا

صحن آزادی

مونس دل غریبم سلام:

آخیش نمردمو یه بار دیگه اومدم بنویسم....آقا دارم از بغض خفه میشم!

خیلی سخته یه دنیا دلتنگی داشته باشی و نتونی خودتو سبک کنی....

خیلی سخته یه درد به اندازه ی تموم کوه های دنیا روی شونت احساس کنی ولی مرحمی براش نداشته باشی...

امام رضا تو رو قسم به خواهرت معصومه(س) تو یه راهی جلو پام زار...آقا خیلی چیزا رو نمیشه اینجا گفت...تو مرحمی بزار روی دردی که داره کهنه میشه...

امام رضا رگ خوابم دستت نیومده؟مگه نمیدونی این دل غم زده هنوز امید داره؟مگه نمیدونی چشمام به مهربونیت خیره مونده؟

دارم به مهربونیت زل میزنم که دل مریضمو شفا بدی...امام رضا دیگه سفارش نمیکنما آخه یقین دارم وقتی قسمت دادم به خواهرت رومو زمین نمیندازی...آخه خواهر عزیزه...حاشا به کرمت اگه نسبت به تقاضام بی تفاوت باشی...بهم بفهمون که خواهرت برات عزیزه...بهم بفهمون که معجزه هنوز هم اتفاق میوفته...

--تو رو خدا هرکسی این مطلب رو خوند منو از دعای خیر بی بهره نکنه...

--منتظر دعاهای قشنگتونم اگه شده با یه صلوات...امن یجیب...آیه الکرسی...یا هر چیز دیگه!

به امید دیدار

شهادت مظلومانه امام علی (ع) تسلیت باد

 

مناجات علی امشب ز نخلستان نمی آید
مسجد کوفه پر از جمعیت و مولا نمی آید
دامن مادر گرفته گوشه ی ویرانه طفلی
گوید ای مادر بگو امشب چرا بابا نمی آید

شهادت جانگداز مولود کعبه شهید محراب را به پیشگاه ولی عصر حضرت مهدی موعود (عج) و عموم مسلمین جهان به ویژه محبان دوست داران اهلبیت (ع) تسلیت عرض میکنم. امید که از این شب و روزهای با برکت فیض کامل ببریم انشاءالله ..........اللهم عجل الولیک الفرج

اعمال شب های  قدر

 

شب قدر،  شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتراز عمل در هزار ماه است. در این شب برنامه های یک سال هر کس مقدر می گردد. در شب قدر ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به اذن پروردگار، خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند و مقدرات هر کس را به امام عرضه می دارند.
 



اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است:
 
اعمالی که در هر سه شب انجام می‌ شود و به اعمال مشترک معروف است و اعمالی که مخصوص هر یک از شب‌های مبارک نوزدهم، بیست و یکم و بیست ‌و سوم است.
 


اعمال مشترک شبهای قدر
 
1- غسل کردن که بهتر است مقارن غروب آفتاب غسل کرده و نماز عشا با غسل خوانده شود.
 
2- خواندن 2 رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره‌ توحید را خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه گفته شود: اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ.
 

3- قرآن به سر گرفتن و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن .
 
4- زیارت امام حسین علیه السلام .

 
5- احیا داشتن (بیدار ماندن و عبادت کردن) در این شب‌ها. در روایات بسیاری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معصومین(علیهم السلام) نقل شده است هر کس شب قدر را احیا کند، گناهان او آمرزیده شود.
 
6- فضیلت و پاداش بسیار دارد که صد رکعت نماز خوانده شود و بهتر است که در هر رکعت بعد از سوره‌ی مبارک حمد، ده مرتبه سوره‌ی توحید خوانده شود.
 

7- دعایی از امام زین العابدین علیه السلام که در مفاتیح الجنان آمده است . اللهم انی امسیت لک عبداً...
 
8- قرائت دعای جوشن کبیر.
 
9- طلب آمرزش از خدای متعال و درخواست از خدا جهت نیازهای دنیا و آخرت .
 
10- ذکر گفتن و صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام.
 
در این شب‌های مبارک، اعمال زیر نیز سفارش شده است:
 
1) خواندن 2 رکعت نماز برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در ظهور آن حضرت
 
2) خواندن 2 رکعت نماز برای شادی روح همه‌ی درگذشتگان و اسیران خاک و 25 بار گفتن ذکر "اللهم اغفرلی لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات"
 
3) خواندن 2 رکعت نماز تقدیم به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خواندن دعای توسل
 
4) خواندن 2 رکعت نماز حضرت زهرا(سلام الله علیها): در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحید
 
5) خواندن سوره‌های مبارک دخان و قدر
  
 
اعمال مخصوص شب نوزدهم

1- صد بار ذکر " استغفرالله ربی واتوب الیه ".
 
2- صد بار ذکر " اللهم العن قتلة امیرالمومنین"
 
3- دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ...
 
 
 

اعمال مخصوص شب بیست و یکم
 
1- دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب الجهل ... .
 
2- لعن بر قاتل امیرالمومنین. صد بار ذکر "اللهم العن قتلة امیرالمومنین"
 

3- زیارت امام علی علیه السلام .
 
 
 

اعمال مخصوص شب بیست و سوم
 
1- تلاوت سوره های عنکبوت و روم که امام صادق علیه السلام فرمود: تلاوت کننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است.

2- قرائت سوره‌های مبارک عنکبوت، روم و دخان .
 
3- قرائت هزار مرتبه سوره قدر .
 
4- خواندن و تکرار دعای سلامتی امام زمان(عج) اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن ... .
 
5- دعای اللهم امددلی فی عمری واوسع لی فی رزقی ... .
 
6- تلاوت قرآن کریم به هر مقدار که توانستی .
 
7- خواندن دعای "یا باطنا  فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه ...

التماس دعا

نامه ای به امام زمان عج

بنام خدا

اینجا ساحل طوفان زده ی انسانیست که چشم به آن سوی دریا دارد

سلام به بهانه ی آرامش ساحل های نا آرام


این شب ها که به آسمان دنیا لبخند زده ای ، شادی بودنت قلب افسرده ی زمین را شادی بخشیده

این شب ها که زود می آیند و زود می روند به ما گفته اند شب های انتظار آمدن توست گفته می شود خواهی آمد

باور کن انتظار از آن ساده واژه هاییست که برای درک کران آن باید مثل تو بی کرانه بود . من نمی دانم که چگونه باشم تو لبخند خواهی زد

اما می دانم می توانم گام های زندگی ام را پا به پای کتاب آسمانی بر دارم می توان تلالویی شد از آنچه خدا می پسندد و اگر کسی الهی شود منتظرت نیست ؟

آنچه اینجا نگاشته می شود گوشه ای از دلگفته هایم برای توییست که امید شادی هایم بوده و هستی . مثل همیشه پناهم باش که در این دریای بیمناک جز فانوس هدایت تو روشنی دیگری نیست

از طرف بازدید کننده : محمد

ولادت امام حسن مجتبی(ع) بر همه شیعیان مبارک باد

ولادت امام حسن مجتبی(ع) بر همه شیعیان مبارک باد.

 

میلاد باسعادت سبط اکبر پور حیدر فرزند زهرای اطهر کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام راخدمت آقا امام زمان عج وتمامی شیعیان ومحبین آن حضرت تبریک وتهنیت عرض میکنم

 

نیمه شعبان مبارک

شعـبــان شـد و پـیـک عشــق از راه آمــد
 
عــطــر نفـــس بقــیــــــــــــــة الـلــه آمــد
 
بـا جلــوه سجـاد و ابـوالفـضـل و حسـیـن
 
یک مـاه و سـه خورشیــد در ایـن مـاه آمـد
 
 
 
 
 مدیریت وبلاگ منجی عالم:
 
 فرارسیدن نیمه شعبان،و تولد حضرت مهدی موعود (عج)
 
خدمت همه شما بازدیدکنندگان گرامی و همچنین
 
مسلمانان جهان
 
،  تبریک عرض می نمایم .

عید مبعث مبارک

عید مبعث مبارک

اقرا بسم ربک الذی خلق...

و این بود آغاز رسالت عظیم خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) و چه رسالت

ماندگاری به امید اینکه ما هم جزئ رهروان آن عزیز باشیم این عید عزیز را

به همه مسلمانان جهان تبریک می گوییم مخصوصا هموطنان عزیز خودم.

شیوه‎های ارتباط با امام زمان(عج)

شیوه‎های ارتباط با امام زمان(عج)

باید به این نكته توجّه داشت كه شناخت و ایمان نسبت به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا كه در عصر امامان پیشین، كسانی بودند كه در كنار ائمه عصمت و طهارت زندگی می‌كردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان‌الهی، معرفت و ایمان نداشته‌اند، بهره‌ای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت كرده‌اند.

بقیه در ادامه مطلب ..................................

ادامه نوشته

تبریک روز مادر

تبریک روز مادر
 
 با تبریک میلاد حضرت فاطمه ی زهرا (س)

روز زن و مادر را به تمامی زنان گرامی
 
 و مادران دلسوز تبریک عرض میکنیم.

اول از همه به مادر خودم تبریک میگم ( مامان جون دوستت دارم )
 

مادر خوبم همه ی روزها روز توست، آن روز كه حوا تنهايي آدم را از بين برد و مايه‌ي آرامش او شد، آن روز كه آسيه، موسي را از آب نيل گرفت، آن روز كه مريم عيسي را بدنيا آورد، آن روز كه محمد(ص) از آمنه زاده شد، آن روز كه خديجه شوهرش را كه از غار حراء برگشته بود پوشانيد، آن روز كه فاطمه بدنيا آمد، آن روز كه محمد در دامان عايشه به ديدار معشوق شتافت، آن روز كه ...، آن روز كه من را بدنيا آوردي و هر روزي كه در اين جهان پر از عشق فرزندي زاده مي‌شود و در آغوش پر مهر مادري قرار مي‌گيرد، همه روز توست، همه روز مادر است.

مادر خوبم روزت مبارك

نهى از شك

نهى از شك


قال مولانا الامام المهدی-عجل الله تعالی فرجه الشریف- :


(لا تَشُكَنَّ، فَوَدَّ الشَّیْطانُ أَنَّكَ شَكَكْتَ)[1]


هرگز شك به خود راه مده; زیرا شیطان دوست دارد كه تو شك كنى.

شرح


شیخ كلینى(رحمه الله)، به سند خود از حسن بن نضر، نقل مى كند: هنگامى كه وارد منزل امام عسكرى(علیه السلام)شدم، شخص سیاهى را دیدم كه ایستاده است. او به من گفت: «تو حسن بن نضر هستى؟» گفتم: «آرى.» گفت: «داخل شو.» پس داخل خانه شدم و سپس اتاقى را دیدم كه بر درِ آن پرده اى آویزان شده بود. از داخل اتاق ندایى شنیدم كه فرمود:
اى حسن بن نضر! خدا را بر آن چه بر تو منّت گذاشته شكرگزار باش و حمد كن، و هرگز شكّى به خود راه مده; زیرا شیطان دوست دارد كه تو شك كنى ....
از آن جا كه حسن بن نضر و جماعتى دیگر از شیعیان، در امر وكلا و دیگر امور شك كرده بودند، و در امر امامت و رهبرى جامعه ـ كه از مسائل اعتقادى است ـ شك، موجب فساد دین خواهد شد، امام(علیه السلام) او را از شك و تردید برحذر مى دارد.
از این حدیث شریف چند نكته استفاده مى شود:
1. از آن جا كه امام(علیه السلام) خبر از باطن حسن بن نضر مى دهد، مى فهمیم كه آن حضرت علم غیب مى داند.
2. امام(علیه السلام) اگر چه در غیبت به سر مى برد، به فكر شیعیان خود است و آنان را از حیرت و ضلالت و گرفتارى ها نجات مى دهد.
3. شك در امور اعتقادى، زیان فراوان دارد; زیرا منشأ همه ى بى بندوبارى ها، نداشتن یقین و باور دینى است. ما باید ایمان خود و دیگران را تقویت كنیم و در صورت القاى شبهات، پاسخ گوى آن ها باشیم.
4. یكى از راه هاى نفوذ شیطان، ایجاد شك و تردید در باورهاى عقیدتى مردم است، و طبق این حدیث، شیطان این حالت انسان را بسیار دوست دارد.
5. انسان باید شك و تردید را از خود و افراد جامعه دور سازد. همان گونه كه امام زمان(علیه السلام) درصدد برآمدند تا شك را از حسن بن نضر و جماعت شیعه برطرف كنند. قرآن كریم، در پانزده مورد، شك را مذمّت، و شك كننده را به تفكّر دعوت كرده است. نتیجه ى تفكّر، زوال شك ورسیدن به یقین است.

--------------------------------------------------------------------------------
[1]. كافى، ج1، ص518، ح4 ; بحارالأنوار، ج51، ص309، ح25 .
علی اصغر رضوانی - شرح چهل حدیث حضرت مهدی(عج)

عطر حضور

طاهره قره العین کیست و بهائیت چه کرد؟

طاهره قره العین کیست و بهائیت چه کرد؟

در شهر قزوین، چهار برادر فاضل بودند که دو برادر بزرگتر، از فقهای برجسته بشمار می آمدند.

در سال ۱۲۳۰، خداوند دختری به برادر دوم داد که نامش را (طاهره یا ام سلمه و یا زرین تاج) گذاشت. طاهره، دختری زیبا و با استعداد بود. هنگام ازدواج، به عقد پسر عمویش -ملا محمد- در آمد و صاحب سه فرزند شد. نزد پدر و عموی بزرگش (شهید ثالث، آیت الله محمد تقی برغانی) دانش آموزی می کرد.

در این میان طاهره، بوسیله عموی کوچکش (او از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و به سید کاظم رشتی ابراز ارادت می کرد) با شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی آشنا شد، کتاب های آنها را می خواند و با سید کاظم به نامه نگاری نشست. در پی این نامه نگاری ها بود که سید کاظم رشتی او را قره العین یعنی نورچشمی خواند. پس از مدتی در سال ۱۲۵۹ مشتاق دیدار او شد؛ از همسر و فرزندانش دست کشید و راهی عتبات شد. در این هنگام، سید کاظم فوت کرد و طاهره او را ندید. به امید دیدار جانشین، در کربلا ماند و بوسیله چند تن از ارادتمندان باب (حروف حی)، با سید باب آشنا شد و به نامه نگاری پرداخت.


سید در پی این نامه نگاری ها، علاقه ویژه ای به پیدا کرد، چرا که در کتاب احسن القصص، آیاتی را به او اختصاص داده است که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم: -یا قره العین قل انّ الله قره العین، عقل منفصل سید باب بود، خدمات شایان و فعالیتهای قابل توجهی در ترویج مسلک سید باب نمود. سید باب نیز به پاس خدمات او، در جای جای تفسیر سوره یوسف آیاتی را به او اختصاص داده و در باره او نازل کرده است. علاقه سید باب به قره العین را اگر به جاهای دیگر مرتبط نکنیم، مسلما به پاس زیرکی و هوشیاریهایی است که در خدمت به آیین او ارایه کرده است.


صدای او که در نسخ احکام و عقاید بلند شده بود از عراق آغاز شد و در وقایع قزوین، تهران و خصوصا بدشت ایران به اوج رسید. چرا که او در ابتدای ظهور باب، در کربلا و بغداد بود و در سال ۱۲۶۳ به ایران آمد. نقل شده است قدوس (حاج محمد علی بار فروشی) که به همراه ملا حسین بشروئی در قلعه طبرسی متحصن شده بود، در اوقات نماز، سجاده انداخته و به نمازهای فریضه و نافله مشغول بود، ناگهان قره العین شمشیر برهنه در دست آمد و گفت: در هم پیچ، دوران وردها و سجاده گذشته است و باید به میدان عشق و فدا آماده شد. در روزی از روزها، لباس ترمه ای که بها به او هدیه کرده بود بر تن کرد و بی حجاب با شمشیر برهنه بر اسب نشست و دایم می گفت: این سعید العلما و اتباعه؟ حاضرین می گفتند: کلهم ماتوا. باز می گفت: أین شقیُّ الأشقیاء و اشیاعه؟ و آنان می گفتند: کُلُّهم فاتوا. 1

 

همچنین سید باب در باره طاهره می گوید: آنچه از قره العین می پرسید: بدانید که او به خدایش ایمان آورد و با نفس خود مخالفت کرد، از عدل خدا ترسان است و از روز دیدار رب رعایت می کند. آن چه از آیات و خبرها و آثار بیان می کند، از سوی ماست. دوست ندارم کسی او را انکار کند، اگر چه سخن های او از عقل شما دور باشد.2

 

این کلام سید، بیانگر تام الاختیار بودن طاهره است به این معنا که: شخص باب به او اجازه داده است تا با آسودگی خاطر و آزادی عمل -هر گونه بخواهد- در مسلک باب تصرف کند.

پانوشت:

1. ظهور حق، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۹.

2. ظهور حق، ج۳، ص۳۳۱

تناقضات گفتاری و نوشتاری بهائیت

تناقضات گفتاری و نوشتاری بهائیت
 
 
ابو الفضل گلپایگانى در صفحه 38 فرائد مینویسد: «چون در سنه دویست و شصت هجریه‏ حضرت حسن بن على العسكرى علیهم السلام وفات فرمود و ایام غیبت فرا رسید و امر دیانت بآراء و انظار فقها منوط و محول گشت» و در صفحه 11 میگوید: «دلها بر این امید هزار و دویست و شصت سال همى آرمید تا آنكه انجم درى الهى از افق فارس بتابید و شعله نورانیه نار حقیقیه از شیراز برافروخته و آشكار گشت و صیحه قائم موعود از جمیع بلاد ارتفاع یافت»!! تا آنكه بارقه روح القدس از اراضى مقدسه بدرخشید و شمس جمال عیسوى از افق بیت المقدس طالع گردید».
و در صفحه 16 میگوید: «ظهور اول ظهور قائم موعود و ظهور ثانى ظهور حسینى بلسان اهل تشیع و ظهور مهدى و نزول روح اللَّه باصطلاح اهل تسنن»!
گلپایگانى در اینجا تصریح به غیبت قائم موعود پسر امام حسن عسكرى كرده، در صورتى كه بهائیها عقیده به غیبت ندارند! و میگویند: میرزا على محمد پسر میرزا رضا بزاز شیرازى و مادرش زنى بنام خدیجه بوده و در سال 1235 در شیراز متولد شده است.
از این گذشته معلوم نیست پسر امام حسن عسكرى بعد از غیبت طولانى چرا بجاى مكه از شیراز سر در آورد؟!
چطور حضرت عیسى كه قبل از عروج بآسمان روح اللَّه و فرزند مریم دوشیزه بوده در موقع ظهور قلب ماهیّت داد و یك دفعه امام حسین شد؟! آنهم نه حسین بن على بن ابى طالب، بلكه حسین على پسر میرزا عباس نورى مازندرانى متولد در روستای نور آن هم در سال 1234؟!
بعلاوه این تقسیمى كه ابو الفضل كرده كه نزد اهل تشیّع قائم و ظهور حسینى و نزد اهل تسنّن مهدى و نزول عیسى غلط است، زیرا شیعه و سنى به مهدى موعودى(عج) عفیده دارند كه جهان را در زمان خود با قیام و جنگ پر از عدل و داد میكند، پس از آن كه پر از ظلم و جور شده باشد.
از همه اینها گذشته:
1. حضرت عیسی و امام حسین (ع) دو نفرند نه یک نفر که هر دو را میرزا حسینعلی بدانیم.
2. اگر به فرض محال، مهدى (ع) همان سید باب و حضرت عیسى و امام حسین (ع) میرزا حسینعلى بوده‏اند، آمدند چه كنند، و چه كردند؟ كدام دولت ظالم را بر انداختند؟ سلطنت و قدرت آنها كجاست؟ آیا همین كه چند نفر بهائى شهمیرازدى و سنگسرى ساده، بآنها دل بستند، آن سلطنت مطلقه و قدرت بزرگ جهانى تحقّق پیدا میكند؟!
بیچاره بهائیان ساده، صد و اندی سال است که آمده و رفته و به خیال خامشان ظهور ثانی و روح الله و قیام حسینی هم سپری شده، عباس افندی و شوقی هم آمدند و کامروا شدند، هنوز به اندازه یکی از احزاب دنیا پیشرفت نکرده اند.
او پیروان را دلخوش كرده است كه این صد سال دوره سختى و ناراحتى بوده، و ظهور امر اللَّه و غلبه بر عالم در صد سال بعد از این خواهد بود!!


از همه بدبخت‏تر خفّاش بود                   كو عدوى آفتاب فاش بود
 
منبع: مهدى موعود، ص :

تحری حقیقی حقیقت در کلام سرکرده بهائیت

یکی از اصول دوازده گانه بهائیت تحری حقیقت است که حقیقتی شگرف دارد.
بهائیان با این اصل، هر آن کس را که به حقیقت دست یابد، از امکانات طبیعی محروم می سازند؛ قبول ندارید، این سخن خود حسینعلی نوری (پیامبر بهائیان) است که می گوید:

«الیوم هر نفسی بر احدی از معرضین من اعلاهم او من ادناهم ذکر انسانیت نماید ، از جمیع فیوضات رحمانی محروم است تا چه رسد که بخواهد از برای آن نفوس اثبات رتبه و مقام نماید.»1
این نکته شایان توجه است که پیامبر خدا هیچ گاه نکات ادبیاتی را زیر پای نمی گذارد چه رسد به اینکه چنین محتوایی را بگوید. این جمله معلوم نیست عربی است یا فارسی؟


پانوشت:
1. کتاب بدیع ، ص 140

اشتباه در اعلام عدم انصراف از یارانه در Refahi.ir + راه حل

با سلام خدمت دوستان عزیز

اشتباه در اعلام عدم انصراف از یارانه در Refahi.ir + راه حل

 

مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه‌ها گفت: کسانی که به اشتباه پس از ورود به این سامانه گزینه انصراف را انتخاب کرده‌اند، می‌توانند با مراجعه به یکی از شعبات بانکی که حساب یارانه‌ای خود را در آن باز کرده‌اند، ظرف مدت چند دقیقه اقدام به اصلاح درج گزینه مربوطه از طریق ورود به سامانه اطلاعات اقتصادی، کنند.

لذا دیروز برای منم هم این اتفاق افتاد به جایی اینکه گزینه عدم انصراف رو بزنم . انصراف از یارانه رو زده بودم .

البته ماله  خودمون هم نبود. اما خلاصه باعث بانی یه خانواده از گرفتن یارانه شده بودم . تو اینترنت سرچ زدم . اما چیزی که اکثرا دوستان میگفتن اینه که به بانک مراجعه میکیردیم . جواب قانع کننده نمیدادن !!! وبه نتیجه ای نرسیدیم .

برای همین خودم دست به کار شدم .

 اول کار باید به فرمانداری منطقه خودتون مراجعه کنید

یه شماره سریال بهتون میدن .

دوم : شماره سریال مد نظر رو به بانکی که شماره حساب یارانه تون داخل اون باز کردین مراجعه کنید .

بهتره پیش رئیس بانک باشه .

وبعد در عرض ۲ دقیقه.اطلاعات حساب خانوارتون درست میشه .

حرف جناب مدیر عامل کاملا درسته اما برخی از دستندرکاران بانکی کاملا توجیح نشدن به خاطر این مسئله برای همین وقتی دوستان به شعب مربوطه مراجعه میکنن. جواب قانع کننده ای .بهشون داده نمی شود. و یا میگن برای ما  نگفتن !!!!

 

خلاصه با رعایت دوتا بند بالایی میتوانید اشتباه خودتون رو جبران کنید .

بازم سوال داشتین بنده هر لحظه وبلاگ رو چک میکنم .

در خدمت شما هموطن های عزیز هستم .

 

تساوی حقوق و زن بهائی در تعالیم دوازده گانه بهائیت

تساوی حقوق و زن بهائی در تعالیم دوازده گانه بهائیت

 

یکی از شعارهای جنجالی و پر مخاطب بهائیت، تساوی حقوق زن و مرد است. از این رو، برای اینکه این تساوی را از همه جهات دیده باشند، تساوی سن بلوغ دختران و پسران را پیش کشیدند.
بازی بازی، با طبیعت هم بازی
و این چنین شد که گافی بس بزرگ دادند...

به نظر شما، آیا خدای سبحان سن بلوغ را پس از آفرینش انسان تغییر داده است؟
مگر خدا هم مانند ما انسانهاست که امروز چیزی را بفهمد که دیروز نمی دانسته؟
این تغییر عقیده هایی که ما انسانها داریم، نشانه نادانی و ناتوانی ماست در حالی که این جهل و سستی در خدای دانا و توانا راه ندارد.
چگونه می شود که دختران در طول آفرینش 9 ساله بالغ می شدند، لیکن به دلخواه انسانی چون حسینعلی بهاء، یکباره این سن، به 15 سالگی تغییر کند. درست است که این سن بر اثر عواملی می تواند چند ماه تغییر کند، لیکن نه یکباره 6 سال زیاد شود؛ این تغییر، جز این است که نعوذ بالله خدا نسبت به عواملی جاهل بوده و یکباره تغییر نظر داده است؟ جز این است که نعوذ بالله خدای سبحان عالم و دانای مطلق نیست؟

ما می گوییم بهائیان گاف داده اند؛ چرا، چون دختران در 9 سالگی آثار بلوغ (مانند، عادت و ...) را در خود می یابند ؛ حال چگونه می شود آثارش بلوغ در 9 سالگی ظاهر گردد، لیکن دختران بهائی در 15 سالگی بالغ شوند.
این ادعای بهائیان از شگفتیهای بهائیت است

چرا بهائیان دین را از سیاست جدا میکنند؟

چرا بهائیان دین را از سیاست جدا میکنند؟
 

شعار دین از سیاست جداست، از شعارهای فریبنده بهائیان و استکبار است تا به اسم سیاست دین را کنار زده و هر گونه که می خواهند با مردم رفتار کنند.
از شعارهای بهائیان این است که اگر یک بهائی در سیاست مداخله کرد، از بهائیت خارج شده است در حالی که این فرقه کاملا سیاسی است. با گذری در تاریخ پهلوی و بررسی وزرای آن دوران،به حقیقت دین از سیاست جدای بهائیان بر می خوریم؛ چون اگر دین از سیاست جدا بود نباید پستهای کلیدی کشور مثل وزارت و صدر اعظمی و ... را بهائیان می گرفتند. از جمله آنها همین هویدا است که از بهائیان شناسنامه دار بود. بی بی سی پیوسته در جنجالهای پس از انتخابات با آوردن بهائیان از مخالفان نظام طرفداری می کرد و در جریان عاشورا دیدیم که بسیاری از دستگیر شدگان، بهائی بودند با اینکه جریان عاشورا کاملا سیاسی بود.

در جریان انرژی اتمی ایران که یکی از شروط، فعالیت بهائیان در ایران بود و مانند این کارهای سیاسی بسیار بوده، هست و خواهد بود...
درباره این که ببینیم دین از سیاست جداست یا نه باید پیش از هر چیز، معنای سیاست روشن شود تا در پرتوی آن، رابطه دین با سیاست آشکار گردد.
در اینجا برای واژه سیاست، دو معنا بیان خواهیم کرد:

1. سیاست را به معنای تزویر، نیرنگ و به کار گرفتن هر نوع وسیله ممکن در جهت رسیدن به هدف، بدانیم. در این معنا «هدف، وسیله را توجیه می کند.» بدیهی است سیاست بدین معنا، گذشته از این که سیاست به معنای واقعی کلمه نبوده بلکه جز حیله و تقلب چیزی نیست و با دین سازگار نخواهد بود.

2. آن که سیاست را به معنای تدبیر امور زندگی یک جامعه از راه اصول صحیح اسلامی در زمینه های گوناگون، تفسیر کنیم. سیاست به این معنا، همان اداره امور مسلمانان در پرتو قرآن و سنت است و جزء دین بوده و هرگز از آن جدا نخواهد بود.


اینک برخی از دلایل هماهنگی دین با سیاست و لزوم تشکیل حکومت را یادآور می شویم:
روشن ترین گواه این گفتار، روشن پیامبر گرامی در دوران پر فراز و نشیب رسالت است. با مطالعه گفتار و کردار رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم، مانند خورشید روشن می شود که آن حضرت، از آغاز دعوت خویش در پی پدید آوردن یک حکومت نیرومندف بر پایه ایمان به خدا بود که توانایی پی ریزی و طرح ها و برنامه های اسلام را داشته باشد. شایسته است در اینجا به برخی از شواهدی که بیانگر این همت بلند پیامبر است، اشاره کنیم: پیامبر، پایه گذار حکومت اسلامی است:

1. آن گاه که رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم مأموریت یافت تا دعوت خود را آشکار کند، با روش های گوناگون، به تشکیل هسته های مبارزه و هدایت و گردآوری نیروهای مسلمان پرداخت و در این راستا، با گروه هایی که از دور و نزدیک به زیارت کعبه می آمدند، ملاقات می کرد و آنان را به سوی اسلام دعوت می کرد و در این میان، با دو گروه از مردم مدینه در محل عقبه به گفتگو نشست و آنان پیمان بستند تا آن حضرت را به شهر خود دعوت کنند و از او حمایت کنند و بدین سان، نخستین گامهای سیاستگذاری آن حضرت، در جهت تأسیس دولت اسلامی، برداشته شد.

2. رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم، پس از هجرت به شهر مدینه، اقدام به پایه گذاری و تشکیل یک سپاه نیرومند و با صلابت پرداخت، ارتشی که در دوران رسالت وی، هشتاد و دو نبرد گوناگونف شرکت کرد و با پیروزی های درخشان خود، موانع تشکیل حکومت اسلامی را از سر راه اسلام برداشت.

3. پس از استقرار حکومت اسلامی در مدینه، پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم، با اعزام سفیران و ارسال نامه های تاریخی، با قطب های نیرومند سیاسی و اجتماعی عصر خود، ارتباط بر قرار کرد و با بسیاری از سران گروه ها، پیمان اقتصادی، سیاسی و یا نظامی بست.

تاریخ، زندگانی پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و ویژگی های نامه های آن حضرت به:

کسری امپراطور ایران، قیسر پادشاه روم، مقوقس سلطان مصر و نجاشی فرمانراوی حبشه و دیگر زمامداران آن زمان را ضبط کرده است. برخی از محققان، اکثر نامه های یاد شده را در رساله ای جداگانه گرد آورده اند.

4. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم، به منظور پیشبرد اهداف اسلام و انسجام هر چه بیشتر پایه های حکومت اسلامی، برای بسیاری از قبایل و شهرها فرمانروا تعیین کرد. به عنوان مثال، نمونه ای از اقدام آن حضرت در این زمینه را می نویسم:
پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم، رفاعه بن زید را به عنوان نماینده خود، به سوی قبیله خویش فرستاد و در نامه ای نوشت:

«به نام خدای بخشایندة مهربان، این نامه ای است از محمّد، پیامبر خدا برای رفاعه بن زید.
من او را به سوی قوم خود و توابع آن فرستادم تا آنان را به سوی خدا و پیامبرش دعوت کند. پس هر کس دعوت او را بپذیرد، از حزب خدا و پیامبر او خواهد بود و هر کس از او روی بگرداند، تنها دو ماه فرصت امان دارد. با در نظر گرفتن این گونه رفتارها و اقدام ها از پیامبر اکرم صل الله علیه و آل و سلم، شکی نیست که وی از آغاز بعثت در پی تشکیل حکومتی نیرومند بوده تا در پرتو آن، احکام جهان شمول اسلام، در تمام زوایای زندگانی جوامع بشری، تحقق یابد.

آیا کارهایی از قبیل پیمان بستن با گروه ها و قبایل متنفذ، بنیانگذاری ارتشی نیرومند، اعزام سفیر به کشورهای گوناگون، هشدار به پادشاهان و فرمانروایان و مکاتبه با آنان، فرستادن استانداران و فرمانداران به شهرها و بخش های دور و نزدیک و مانند این کارها، جز «سیاستِ» به معنای تدبیر در ادارة شؤون جامعه، نام دیگری دارد؟
گذشته از سیره پیامبر، رفتار خلفای راشدین برای مسلمانان، به ویژه روشن امیرمؤمنان علی علیه السلام برای هر دو گروه شیعه و سنی، در عصر خلافت و حکومت خویش نیز، «بر هماهنگی دین با سیاست» گواهی دارد. دانشمندان هر دو گروه اسلامی، دلیل گسترده ای از کتاب و سنت بر لزوم حکومت و مدیرت امور جامعه، ارائه کرده اندکه به عنوان نمونه برخی از آنها را یاد آور می شویم:

1. ابوالحسن ماوردی در کتاب احکام سلطانیه می نویسد:
امامت و حکومت، به منظور جانشینی و پیگیری نبوت، قرار داده شده است تا سبب پاسداری از دین و سیاست و تدبیر امور دنیا گردد و برقراری حکومت برای کسی که آن را بر پا می دارد، به اتفاق و اجماع مسلمانان، واجب است. این دانشمند اسلامی، که یکی از علمای مشهور اهل سنت است، در مقام اثبات این معنا، به دو نوع دلیل اشاره می کند:
أ‌. دلیل عقلی: او در این باره می نویسد:
زیرا این در سرشت خردمندان است که از رهبری پیروی کنند تا آنان را از ستم کردن بر یکدیگر بازدارد و به هنگام نزاع، آنان را از هم جدا سازد و اگر فرمانروایان نباشند، مردم پراکنده آشفته می گردند و کارآمدی خود را از دست می دهند.
ب‌. دلیل شرعی، در این باره نیز می نویسد:
ولی، دلیل شرعی بر واگذاری کارها به ولی و فرمانروای در دین، وارد شده، خدای برزگ می فرماید: «ای ایمان آورندگان، از خدا و پیامبر صاحبان امر پیروی کنید.» پس خدا پیروی از صاحبان امر را بر ما واجب فرموده و آنان پیشوایان و فرمانروایان بر ما هستند.

2. شیخ صدوق رحمه الله علیه نیز به نقل از فضل بن شاذان، روایت می کند که به امام علی بن موسی الرضا علیه السلام منسوب است، در ضمن این روایت بلند، فرازهایی از سخنان آن حضرت پیرامون ضرورت تشکیل حکومت، وجود دارد که برخی از آنها را یادآور می شویم:
«ما هیچ گروه و امتی را نمی یابیم که بدون فرمانروا و رییس بتواند به زندگی و بقای خود ادامه دهد. فرمانروایی که در شؤون دین و دنیا به او نیاز است. پس از حکمت خدای حکیم به دور است که مردم را از آن چه به آن نیاز دارند و بدون آن نمی توانند روی پای خود بایستند، فروگذارد. پس مردم، همراه با فرمانروا با دشمنان هود می جنگند و به حکم او، غنیمت ها و دستاوردهای در جنگ را تقسیم می کنند و به فرمان او، نمازهای جمعه و جماعت را برپا می دارند و حاکم است که ستمگران را از ستمدیدگان باز می دارد.
البته، تشریح همه روایات و تحلیل سخنان گوناگون فقهای اسلامی، از دیدگاه فقاهت، در این نوشتار کوتاه نمی گنجد.
با بررسی فراگیر فقه اسلامی نیز روشن می گردد که بخش بزرگی از قوانین شرعی، بدون برپا کردن یک حکومت نیرومند، تحقق نمی یابد.
اسلام، ما را به جهاد و دفاع و دادخواهی از ستمگر و حمایت از ستمدیده و اجرای حدود و تعزیرات شرعی و امر به معروف و نهی از منکر در چهارچوبی گسترده و برقراری یک نظام مالی مدوّن و پاسداری از وحدت جامعه، دعوت می کند و روشن است که اهداف یاد شده، بدون برخورداری از یک نظام توانا و حکومت منسجم، نمی تواند جامه عمل بپوشد.
زیرا حمایت از شرع مقدس و دفاع از حریم اسلام، به ارتشی سازمان یافته نیاز دارد و تشکیل یک چنین سپاه نیرومند، مستلزم برپایی حکومتی قوی بر پایه ارزش های اسلامی است؛ نیز، اجرای حدود و تعزیرات به منظور برپای داشتن فرایض و پیشگیری از گناهان نیز گرفتن حق ستمدیدگان از ستمکاران و سایر موارد یاد شده، بدون یک نظام و تشکیلات هماهنگ و توانا، امکان پذیر نیست و یا موجب آشوب و هرج و مرج می شود.

گرچه دلایل لزوم برپایی حکومت در اسلام، به آنچه بیان گردید، محدود نمی شود، لیکن از دلایل یاد شده به خوبی روشن می شود که نه تنها دین از سیاست جدا نیست که تشکیل حکومت اسلامی بر پایه نظام ارزشی شرع مقدس، یک ضرورت غیر قابل اجتناب و وظیفه جوامع اسلامی در سراسر جهان است

احساس حضور

ما منتظر ظهوريم نه منتظر حضور، امام ظاهر نيست حاضر هست. خيلي از چيزها ممكن است شما نبينيد ظاهر نيست اما حاضر هست. جاذبه رو مگر مي بينيد شما؟ از دستتون يك چيزي رها ميشه مي گيد جاذبه هست ولي من نمي بينم؛ ظاهر نيست اما حاضر هست.

شما اگر خورشيد رفت پشت ابر نمي بينيد ولي روز نيست؟ چرا روز هست به واسطه همين خورشيده كه روزه، شمس اگر پشت سحاب رفت كسي نمي گه خورشيد نيست ظاهر نيست اما حاضر هست.

يك وظيفه عمده ما در زمان غيبت بحث احساس حضوره، يعني اينكه بدانيم هر جلسه اي ممكن است حضرت حجت حضور داشته باشند. اينكه بدانيم امام بر اعمال ما نظارت دارند. اين خيلي تكليف مي آورد.خيلي...

استاد رفيعي

نشد که آینه باشم برای دیدن تو

بیا که آینه خواهم شد از رسیدن تو

فرودآمدنت را چقدر بی تابم

تمام، خواهشِ محضم به شوقِ چیدنِ تو

حرام باد به چشمان ابری من خواب

مباد خفته بمانم دَمِ وزیدنِ تو

بیا که ناشدنی شد به تو رسیدنِ من

چه ساده می شود اما؛ به من، رسیدنِ تو

به اوج عجز رسیدی، پرنده ی زخمی

همین فراز، هدف بود از پریدن تو

 

 

شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها بر همه شیعیان آن حضرت تسلیت باد

اي كاش فدك اين همه اسرار نداشت

اي كاش مدينه در و ديوار نداشت

فرياد دل محسن زهرا اين بود

اي كاش در سوخته مسمار نداشت


كاش قلبم به قبرش راه داشت

كاش زهرا هم زيارتگاه داشت


دل از غم فاطمه توان دارد، نه

و ز تربتِ او كسي نشان دارد، نه

آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاري

جز مهدي صاحب الزمان دارد، نه


بعد از این خورشید می ماند غریب ،

                                       می تراود از لبش ام یجیب . . .

از مشرق قلبم رسیده فاطمیه .

                                     رخت عزایم كو ، رسیده فاطمیه . .

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بر همه رهپویان بانوی دو عالم تسلیت باد


 

 

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بر همه رهپویان بانوی دو عالم تسلیت باد

 

لحظات وداع حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در اوراق تاريخ

در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به...

به روایت سلیم بن قیس

سلیم بن قیس می‌گوید:

از ابن‌عباس شنیدم كه می‌گفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علی‌علیه السلام را طلبید و فرمود:

"وصیت می‌كنم تو را كه بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائكه برای من وصف كردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند.
پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت كرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم."
پس ابوبكر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند:
تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار.
 
چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبكر و عمر گفت:

ما دیشب فاطمه را دفن كردیم. عمر به ابوبكر گفت: نگفتیم چنین خواهند كرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت كرده بود كه شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما كینه قدیم خود را هرگز ترك نمی‌كنید، والله كه می‌روم او را از قبر در آورم و بر او نماز می‌كنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بكشم و در نیام نكنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه كردند كه علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نكشیم ما به اهداف خود نمی‌رسیم. ابوبكر گفت: چه كسی این جرأت را می‌كند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: می‌خواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم.
گفت: مرا بر هر کاری می‌خواهید بگمارید، اگرچه بر كشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبكر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس كه پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبكر زندگی می‌كرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، كنیزك خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون كنیزك آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت كند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بكشند چه كسی با ناكثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد كرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبكر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید كه اگر علی علیه السلام شمشیر بكشد؛ اول او را بكشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن كه نزدیك شد تا آفتاب در آید، زیرا می‌ترسید كه اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل كند و فتنه‌ای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مكن آنچه را گفته بودم، اگر بكنی تو را خواهم كشت.(كتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد.

به روایت شیخ صدوق
 
همچنین شیخ صدوق روایت كرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود:
ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت می‌كنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه می‌خواهی بگو، فرمود:

وصیت‌های من اول آن است كه امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی كه تربیت كننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائكه برای من تصویر كردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما كه چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را كه ملائكه از جانب حق تعالی برای او وصف كرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است كه در هر ساعت از شب و روز كه وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن كنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا كه بر من ستم كرده‌اند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم كرد.
پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تكفین آن حضرت گردید. پس از آن كه از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن كرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن كه در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن كردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی می‌نویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه می‌باشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز كمتر نگفته‌اند، و احادیث معتبر دلالت می‌كند بر آن كه بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در كتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت كرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49)
 
روایات درباره سن حضرت زهرا (س)

در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اكثر علمای امامیه گفته‌اند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اكثر روایات معتبر دلالت می‌كند بر آن كه سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است.
 
به روایت كتاب روضة الواعظین


در كتاب روضة الواعظین روایت كرده‌اند كه حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنین‌علیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت می‌كنم به چیزی چند كه در خاطر دارم.
 
حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت كن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر كه در آن خانه بود بیرون كردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود:
هر چه می‌خواهی وصیت كن، آنچه فرمایی به عمل می‌آورم و امر تو را بر امر خود اختیار می‌كنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت می‌كنم تو را اول كه بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا كه ملائكه را دیدم كه صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت می‌كنم تو را كه نگذاری كه یكی از آنها كه بر من ستم كرده و حقّ مرا غصب كردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا كه ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری كه احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن كنی، در وقتی كه دیده‌ها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151)
روایت كشف الغمّه

در كشف الغمّه روایت كرده‌اند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیك شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور كه من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل كرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامه‌های نو طلبید، پوشید و فرمود:
ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم كافور آورد، حضرت آن را سه قسمت كرد و یك بخش را از برای خود گذاشت و یكی را برای من و یكی را برای علی، آن كافور را بیاور كه مرا به آن حنوط كنند. چون كافور را آورد، فرمود: نزدیك سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامه‌ای بر روی خود كشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر كن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گردیده‌ام.

اسماء ساعتی انتظار كشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا كرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین كسی كه بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن كسی كه در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مباركش برداشت، دید كه مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز كرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را می‌بوسید و می‌گفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌رسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان.
 
در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیكن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افكند و روی انورش را می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن كه روحم از جسد مفارقت كند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و می‌بوسید و می‌گفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن كه دلم شكافته شود و از دنیا مفارقت كنم.

پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر كنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیك مسجد رسیدند صدا به گریه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیده‌اید و از شوق ملاقات او گریان گردیده‌اید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلی دهم. (كشف الغمة؛2/122)

چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانه‌های مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه می‌كردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را می‌كشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیده‌ها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنی‌هاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن كردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت كه ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام كدام است.

به روایات دیگر
 

به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند كه قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار كرد كه علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود كه موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفته‌اند در بقیع نزدیك قبور ائمه بقیع است و بعضی گفته‌اند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا كه حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغ‌های بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است كه آن حضرت را در خانه خود دفن كردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت می‌كند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت كرده‌اند چون خواستند كه آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دست‌های رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با كمی اختلاف.)
بودم.
 
به روایت مفضل


 مفضّل از حضرت صادق‌ علیه‌السلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه كسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا كه فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمی‌دهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن كه فاطمه علیهاالسلام وصیّت كرده بود كه آن دو مرد اعرابی كه هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا كه او خشمناك بود بر جماعتی و نمی‌خواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر كسی كه ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، كه بر احدی از فرزندان فاطمه نماز كند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523)
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت كرده است، هفت كس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361)

منبع: برگزیده از كتاب جلاءالعیون، علامه محمّدباقر مجلسی /از صفحه (60 تا 73)/  اقتباس: علی لباف


 

بخوان دعای فرج

بخوان دعای فرج

بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را و نا امید مباش
بهشت پاک اجابت هزار در دارد
بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
خدای را، شب یلدای غم سحر دارد
بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال
مسافر دل ما، نیت سفر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد

اللهم اجل الولیک الفرج

بیرون آوردن کتب آسمانی

بیرون آوردن کتب آسمانی

کتب آسمانی در میان پیروان ادیان دیگر از جایگاه و منزلت والایی برخوردارند و بی گمان تأثیر درخوری در اعتقادات، اخلاق و رفتار پیروانشان دارند. براساس روایات، در کتب آسمانی تحریف نشده مژده ظهور امام مهدی(ع) آمده است و آن حضرت با اکتشاف و استخراج کتب اصلی آسمانی، از آن ها به عنوان اهرم مناسبی برای گسترش آیین اسلام و اثبات حقانیت خود بهره برداری خواهد کرد.

کشف میراث انبیاء

کشف میراث انبیاء

استخراج نشانه ها سنبل هایی مه در میان صاحبان ادیان و مذاهب های گوناگون از تقدس و احترام ویژه ای برخوردارند، از دیگر اقدامات امام مهدی(ع) خواهد بود.امام(ع) با نشان دادن این نشانه ها و سمبل های مقدس دل های مردمان را با خود همراه می کند. امام صادق(ع) می فرماید:

چون قائم(ع) ظهور کند پرچم رسول خدا(ص) و انگشتر سلیمان و سنگ و عصای موسی همراه وی خواهد بود...

صدایم كن

صدایم كن

حدیث هفته

قالَ الاْمام الْمَهْدىّ(عليه السلام):

تفتيش ناروا



مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ.



حضرت مهدى(عليه السلام) در خصوص كسانى كه در جستجوى او بودهاند تا به حاكم جور تحويلش دهند فرموده است: آن كه بكاود، بجويد و آن كه بجويد دلالت دهد و آن كه دلالت دهد به هدف رسد و هر كه [در مورد من] چنين كند، شرك ورزيده است.

ارائه معجزات

ارائه معجزات

استفاده از شیوه ارائه معجزه یکی از روش هایی است که امام مهدی(عج) با به کار بستن آن، حقانیت و امامت خود را اثبات نموده و بستر مناسبی برای گرایش به آیین اسلام فراهم خواهد کرد.امام صادق(ع) می فرمایند:

هیچ معجزه ای از معجزات انبیاء و اوصیا نیست مگر ین که به دلیل تمام شدن حجت بردشمنان باشد، خداوند مانند آن را به دست قائم ما(ع) ظاهر خواهد کرد.

دولت نمونه

دولت نمونه

بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام امام(ع) پس از ظهور در مکه، رهسپار کوفه می شود و آنجا را مرکز حکومت خود انتخاب می کند.دولت کریمه ای که امام(ع) قبل از فراگیر شدن حرکت جهانی خود در این مناطق تشکیل می دهد، نمونه ای از دولت جهانی حضرت خواهد بود که در آن، انسان ها از رشد و معنویت و عدالت و امنیت و ... برخوردارند.ایجاد چنین دولتی که آرمان های بشریت در آن برآورده می شود، چشم های دنیا را به سوی خود خیره خواهد کرد و جهانیان را به شدت مشتاق خواهد نمود.

طرح مباحث فکری

طرح مباحث فکری

تربیت انسان ها و رها ساختن آنان از زندان جهل و عرضه حقایق ناب به روان حق جوی آدمیان از برترین رسالت های انبیا و اولیا بوده است.

امام مهدی بر اساس این رسالت الهی با طرح مباحث فکری و عقیدتی اقدام به اثبات حقانیت دین اسلام و اشکار کردن بطلان دیگر مکاتب و نحله ها خواهد نمود و بی تردید در سایه تلاشهای حضرت و یاوران او در این زمینه، بسیاری به حقانیت دین اسلام یقین پیدا کرده و به آن خواهند گروید.امام صادق فرمود:

بر پیروان هیچ دینی وارد نمی شوند، مگر این که آن ها را به خدا، اسلام و اقرار به حضرت محمد(ص) دعوت می کنند.

امام کاظم(ع) فرمود:

... چون بر یهود، نصاری، صابیین، ملحدان، مرتدان و کفار شرق و غرب عالم خروج کند، اسلام را به آنان عرضه می کند...

روش های تربیتی

روش های تربیتی

الف) تربیت نادرستی که از سوی دولت ها و یا اشخاص در مدارس و آموزشگاهها و وسایل ارتباط جمعی به کار می رود و براساس آن حقانیت یک دین و یا یک مکتب فکری باطل به وسیله روش های تربیتی به دانش آموزان و دانشجویان تلقین می شود.

ب) موانع آشکار و پنهانی که از سوی دولت ها، مجموعه ها و افراد منحرف برای گسترش فرهنگ های نادرست و نیز رفتارهای متناسب با آن اعمال می شود.

ج) فشارهایی که از سوی دولت ها، مجموعه ها و افراد منحرف برای گسترش فرهنگ های نادرست و نیز رفتارهای متناسب با آن اعمال می شود.

امام مهدی(ع) با روش ها و شیوه های تربیتی خاصی که دارند مجموعه موانع فوق را از سر راه مردم بر می دارد و این امر سبب رشد و ترقی عقلانی و اخلاقی چشمگیری خواهد شد که خود تأثیر بسزایی در گرایش مردم دنیا به دین اسلام و پیوستن به آن حضرت خواهد داشت.